درد دل های یه دل شکسته

این وبلاگ درد دل های یه خسته هست که عشقش بخاطر ناملایمات روزگار مجبور ه ازش دور باشه

درد دل های یه دل شکسته

این وبلاگ درد دل های یه خسته هست که عشقش بخاطر ناملایمات روزگار مجبور ه ازش دور باشه

ممنونم عشق من

خوب خدا رو شکر  

ای بهترینم 

ای همه وجود من

یلدا باعث شد که بعد این همه چشم انتظاری 

یه بار دیگه ردی بر رو قلبم بزنی 

خدا رو شکر 

الهی شکر 

بهترین هدیه خداوند 

ازت ممنونم

یلدا مبارک عزیزم

بلندای شب یلدای من باش 

طلوع روشن فردای من باش 

ولی فردا خدا داند کجاییم 

همین حالا ، همین حالای من باش 

************ 

عزیزم 

یلدا مبارک  

امیدوارم عمرت صد شب یلدا رو ببینه

خواستم بهت زنگ بزنم 

دلم خیلی  بد جور هواتو کرده  

ولی نمیدونم چه جوری 

امروز عصر میام شهر شما 

شاید نشانی از یارم ببینم  

امیدوارم یلدای بعدی در آغوش من باشی 

دعا یادت نره

بمان

با من بمان

بـا مـن بمــان ...

آنان که رفتنشان را طاقت آوردم

" تــــو "

نـبـودنــد....

مرگ

حالا که رفته ای،
ساعتهــــا به این می اندیشم
که چرا زنــــده ام هنـــوز؟
مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم؟
خدا یادش رفته استــــــ مرا بکشــــد،  
 

درد


همه زندگیم درد است درد

نمی دانم عظمت این کلمه رادرک می کنی یانه

وقتی میگویم درد

تو بــه دردی فکر نکن که جسم انسان

ممکن است با یک بیماری شــــدید بکشد

نـه؛ روحــم درد می کنــد


آآآآآآآآآآآآه


چه قانون ناعادلانه ای

برای شروع یک رابطه ,هر دو طرف باید بخواهند

امــــا

بــرای تمــام شدنــش

همین که یک نفر بخواهد کافیسـت...!

جانم فدایت


نمیدانم نامت را چه بگذارم…
.مخاطب خاص!
.تمام زندگی!
.دلیل نفس کشیدن!
.همه ی وجود…
یا تنها عشقم…
…به هرنامی که باشی بدان…
…ارام…
…برایت جان میدهم…

من برای ....


من برای دوست داشتنت ،
برای لمس دستانت ،
برای نگاه در چشمانت ،
برای بوسیدنت ،
برای غرق شدن در آغوشت ،
برای زندگی با خیالت ؛
برای نفس نفس زدن در دلتنگی هایت ؛
برای زندگی با نامت ؛
برای نجواهای عاشقانه در گوش ات ،
از هیچ کسی اجازه نمی گیرم ؛
حتی از خودت .

گریه


گریـــه کــن بشیــــــن عکــس عشقـــتو ببیــــــــن


ولی جـــــــــای گله نیــــــست


عاشقـــــــــی یعنی همیـــــــن


حــــــق داری بهونـــه از هر چیـــزی بگیـــــــــری


ولــــی حــــق نـــداری بــــری

نفس

عزیزم

دوست داشتنت

هوس نیست

که  باشد

و

یا نباشد

بلکه

دوست داشتنت

نفس است

که

 باشم

 تا باشی

نوشدارو


سلام عزیزم

خوبی؟

دلم برات یه ذره شده

دیگه چی بگم

از کجا بگم

از قلب شکسته ام

یا از روج مریضم

یا از درد بی درمانم

که درمانش فقط تویی

نمیدونم به اینجا سر می زنی یا نه

ولی اگر اومدی

بدون که دارم تو خودم خفه میشم

صبح ها رو با نامه تو شروع میکردم

و انرژی میگرفتم

حالا یه هفته هست که از مرهم ردد هایم خبری

نیس

مثل معتادی که دیگه امیدی به برگشتش نیس

فقط داره از درد خماری میمیره

میخوام از درد خماری بمیرم

ولی حاضر نیستم فراموشت کنم

عشقت رو از من مخفی کرزدی که چی بشه

مگه میتونی بدون عشق زندگی کنی

مگه میتونی فراموشمکنی

من که یه مرد هستم

دارم از فراغ تو میمیرم

حالا تو چه حالی داری

و چه جوری این فراغ رو تحمل میکنی

درعجبم

که چه تحملی تو داری

دارم از درون میپاشم

برگرد

دیگه ازبس تو مانیتور فرو رفتم

چشمام قرمز شده

از بس در درون خودم گریه کردم

دلم زخم و زیلی شده

از بس هی برات نوشتم و پاک کردم و دوباره نوشتم

و تو جواب ندادی

انگشتام  دیگه رمق نداره

نوشداری من به دادم برس

قبل از مردنم


دوستت دارم


مرا صد بار اگر از خود برانی دوستت دارم

به زندان جفایت هم کشانی دوستت دارم

به پیش خلق  اگرنتوان حدیث عشق را گفتن

درون سینه تنگم نهانی دوستت دارم

ز چشمان تو سوگند ای گل زیبا مرا هر چند

سزاوار حریم خود بدانی یا ندانی دوستت دارم

به جرم عشق تو صد زخم کاری بر جگر دارم

جگر سهل است اگر خونم فشانی دوستت دارم

بزن زخم جگر بر دل ندارم شکوه ای ای گل

اگر در لیحه ی خونم فشانی دوستت دارم

چه حاصل از جفا کردن چه سرد است قهر ورزیدن

مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم...

دلم

دلم برای کسی تنگ است 

که گاهی اینجا می آید  

و  

نوشته هایم را میخواند 

و تظاهر می کند 

 که دوستم ندارد 

برگرد عشق من

تو ....

تو آنقــدر مهربانی که مهربانتــر از تو ندیده ام

طعم شیرین عشق را تنها با تو چشیده ام

از آن لحظه که تو آمدی تــنها این را از قلبم شنیده ام :

دوستت دارم

هیچ کس نمیداند برای داشتن تو چه سختی ها کشیده ام

تو باور کن که برای داشتن عشق پاکی مثل تو لحظه ها را با خدای خویش بوده ام

تا تو را به من بدهد که اینگونه عاشقت شوم ، اینگونه اسیر آن دل مهربانت شوم

تو آنقدر خوبی که بهتر از تو  ندیده ام ، ای باوفا ، وفادارتر از تو ندیده ام

ای سرچشمه ی روشنــی ها

من جز تو  کسی را ندارم ، قلبم ، احساسم ، وجـودم مال تو است ،

این حرف آخر من است ، همیشه با تو بودن را میخواهـم .

ببین که قلبم از آن روز که  تو آمدی ، چه حالی دارد ،

تو که در قلب منی ببین چه هوایی دارد ، به چشمانم نگاه کن و ببین چه دنیایی دارد

قلبم چه تپشی دارد ، وای که خــودم هم نمیدانم چه حالی دارم ،

میدانم تو نیــز حال مــــرا داری

تو در قلــب منی ، میــدانــی که چــرا اینگونه قلبــــم میـتپـد؟

چـــون بدجــــور عاشـقـتـم همنفسم

مرداب

بازم صبح شد 

و نیستی که به تو سلام کنم 

آخه من میبایست روزم را با سلام کردن به تو آغاز میکردم 

میام اینجا بهت سلام میکنم 

ولی چه فایده 

معلوم نیست که تو بیای و سلام کردنم رو ببینی 

تو که جواب سلام منو نمیدی 

تو که اینقدر سنگدل نبودی 

چطور دلت میاد با عاشقت اینجوری رفتار کنی 

مگه من چه اگناهی دارم 

به غیر از عشق تو 

که داره قلبمو پاره میکنه 

ولی تو حتی جواب سلاممو نمیدی 

چرا؟ 

باورم نمیشه که منو نخوای  

باورم نمیشه فراموشم کرده باشی 

امکان نداره 

من و تو قسم خوردیم تا پای جون به هم وفادار بمونیم 

بگو چی شده 

اصلا باورش سخته که تو به خاطر فشار ها منو کنار گذاشته باشی 

امکان نداره 

تو تو سختی های بزرگتر  مقاومت کردی 

اونوقت یه دفعه اومدی و صحبت از رفتن کردی 

و دیگه حتی جواب سلاممو نمیدی 

دلم برات یه ذره شده 

دلم برای خنده هات لک زده 

الان دیگه یهه آدم عصبی و روانی بیش نیستم 

به دادم برس 

خواهش میکنم 

واقعا دلت برام نمی سوزه 

چرا همیشه لیلی ها مجنون خودشون رو بخاطر مشکلات کنار می زارن 

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ که چقدر درد دارم تو سینه ام 

  

عزیزم 

دریاب مرا که دل دریایی من بی تو مرداب است

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه

سلام عزیزم 

صبحت به خیر 

دیگه دارم روانی می شم 

دارم دیونه میشم 

خسته شدم از بس به مانیتور زل زدم 

خسته شدم از بس مثل آدمای دیونه تو جاده رانندگی کردم 

به امید اینکه به این زندگی لعنتی پایان بدم 

خسته شدم از بس نصف شب ها بیدار شدم 

و در فراقت تا صبح بیدار موندم و آه کشیدم 

دیگه طاقتم داره طاق میشه 

دیگه نمیخوام  

هیچ چی از دنیا نمیخوام 

وقتی تو رو ندارم 

دنیا به چه دردم میخوره 

نفس کشیدن دیگه چه معنایی داره 

آآآآآآآآآآآآآآخ که دارم میمیرم 

اگه بدونی تو این مدت که نیستی چقدر شکسته و داغون و پیر شدم 

************ 

حتما قصه و یا کارتون پینوکیو رو دیدی 

آدمک چوبی که میتونست حرف بزنه و کار کنه ولی  روح انسانی در بدنش نبود 

من تا قبل آشنایی با تو مثل  پینوکیو بودم 

یه آدمک چوبی 

که فقط بلد بود کار کنه 

و کار کنه 

و کار کنه 

دیگه تو زندگی چیز دیگه ای براش نبود 

تو اومدی سر راهم 

زندگیمو رنگ و لعاب دادی 

به من روح دمیدی 

منو انسان کردی 

منو عاشق کردی 

تا مرز جنونم پیش بردی 

حالا منو به حال خودم رها کردی 

نمیگی من جز تو تو این دنیا کسیو ندارم 

نمیگی من جز تو عشق دیگه ای ندارم 

نمیگی من جز قلب تو راه دیگه ای بلد نیستم 

من چیکار کنم 

تو این ظلمات منو به حال خودم رها کردی 

آخه برای چی 

تو فرشته ای  

ولی من آدمم 

من آبرویی که باید با نداشتن تو برام حفظ بشه رو نمیخوام 

من زندگی بدون تو رو نمیخوام 

من حتی نفس کشیدن بدون تو رو نمیخوام 

دیگه خسته شدم 

دیروز غروب خونه نرفتم 

چند ساعت تموم فقط تو این جاده مرگ مثل دیونه ها رانندگی کردم  و بالا پاییین کردم

بلکه از این دنیای لعنتی خلاص بشم 

ولی نشد 

نمیدونم یا هنوز جیگرش روندارم 

یا هنوز اون فرصتی رو که دلم میخواست تا بدون بهونه باشه رو پیدا نکردم 

از بس این روزا خودمو با سیگار و الکل سرگرم کردم 

دیگه داره حالم از خودم بهم میخوره 

خدایا مگه من چه گناهی کردم 

که این گونه مجازاتم میکنی 

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآه

عشق :


عشق یعنی:

حتی اگه بدونی نخوادت!!!بدونی نمیشه!!!امـــــــــــــــا...
نتونی ترکش کنی
نه "خودشو"
نه "فکرشو"  


سلام مجدد عزیزم

دو تا پیام در قسمت نظرات نوشته شده

فکر میکنم نشونی از توئه

که جوابشو زیرش نوشتم

***********

عزیزم

به خدا قسم دیگه شب و روزم رو با یاد تو میگذرونم

به خدا قسم دارم دیوانه

میشم

به خدا قسم فقط نقش تو تو گودی چشمامه

خسته شدم از بس روزی هزززززار بار عکساتو ورق زدم

و با حسرت نامه هاتو مرور کردم

عزیم

من تموم نامه هاتو هنوز دارم

از اولینش تا به حال

هر روز رو با بوسیدن یادگاری تو نقس میگیرم

تو رو خدا برگرد

من بدون تو هیچم

حد اقل نامه هاتو از من دریغ نکن

به خدا طاقتشو ندارم

من آدم بیجنبه ای هستم

به خدا کار دستت میدم ها

شاید دیگه اونوقت پشیمونه برات سودی نداشته باشه

به خدا اشک تو چشام جمع شده و خودمو زیر مانیتور قایم کردم تا کسی منو با چشمای اشکبار نبینه

نمیدونی چقدر درد ناکه گریه یه مرد

نزار بیش از این اشکام در بیاد

تو رو خدا برگرد

قلبم دیگه طاقت نداره

از بس بخاطر فشار روحی بهم فشار اومده

قلبم داره از حرکت وای می ایسته

میدونم که تو وضعیتت بد تر از منه

پیس به هر دومون رحم کن

هم به خودت هم به من

دوستت دارم بی اندازه

برگرد گلم

برگرد

خدایا

خدایا

خیلی وقته هیچی نگفتم ...

ولی دلم میخواد حرف بزنم .

خدایا ممنون به خاطر عشقی که تو دلمه ...

هنوزم چشماشو میبینم .

تو چشمای دیگران .

هنوزم لبخندش یکی از قشنگترین خاطره هامه ...

هنوزم اسمش هر جا که باشه چشمامو خیره میکنه ، مهم نیست کجا و چقدر ریز ، بر میگردم نیگاش میکنم .

هنوزم حس میکنم همه چی دروغه .

حس میکنم بهم دروغ گفت تا فراموشش کنم .

حتی اگرم راست گفت نمیتونم دوسش نداشته باشم .

هنوزم چشماشو تو خواب میبینمو مست میشم .

مست مست ...

خدایا شکرت .

حتی الان که پیشم نیست .

حتی با وجود اون حرفا .

خدایا منو ببخش که ناراحتش کردم .

اونم ببخش که منو ناراحت کرد .

فک نکنم دیگه دوست داشته باشه از من چیزی بشنوه .

فک نکنم دیگه وبمو بخونه .

اگرم بخونه احتمالا اونقدر خسته اش کردم که دیگه حرفام واسش مهم نباشه ...

هه، همه میگن کم حرفی ...

خدایا دلم گرفته ...

خیلی وقته ...

خیلی زیاد ...

خدایا خسته ام .

اما بازم میگم شکر .

خدایا دوستت دارم .

مراقبش باش .

خیلی هواشو داشته باش .

خیلی بیشتر از من  ...

دلم واسش تنگ شده .

قد یه دنیا ...

واسه ی شیطونیاش ، دیونه بازیاش ، لوس شدناش  ، صدای قشنگ خنده هاش .....

شکرت خدا ، شکر ...

خدایا آرومم کن . 

خدایا عشقمو در پناه خودت حفظ کن 

خدایا تا ناامیدی منو از این دنیا نبرده ،عشقم رو به من برسون 

خدایا خسته ام  

خیلی خسته...